بسم الله الرحمن الرحیم
اگر دانشجویان اعزامی ما به دنیا هر کدام یک مبلغ بودند و هیئت های بلندپایه ما همراه با مذاکرات ی، اقتصادی وبازدیدهای رسمی و غیر رسمی به فکر نشر فرهنگ ناب محمّدی بودند،
اگر هر عالمی مثل علامه سید شرف الدین که با نوشتن حدود صدنامه به عالمی سنّی توانست دل او را جذب کند عمل می کرد،
اگر همانگونه که کشور چین صدها نفر را با زبان فارسی آشنا کرد ما هم چند نفری را به زبان چینی آشنا می کردیم و
هجرت را بر خود واجب و رفاه را برخود حرام می کردیم،اگر همینکه انحرافی دیدیم هدهدوار نزد سلیمان ها ناله می زدیم و هرگاه مظلومی را دیدیم زینب وار در شهرها فریاد می زدیم و قرآن را از مهجوریت در می آوردیم و اسلام را به عاشقان تشنه آن در سراسر جهان معرفی می کردیم،
اگر طلبه و دانشجوی ما با هم دوست بودند و نوجوانان فامیل و همسایه خود را هر هفته جمع می کردند و برای آنان مطالب مفیدی را با اخلاص می گفتند،
اگر هر در یکی از مدارس با نسل نو نماز جماعتی می خواند و کلامی را خلاصه می گفت،
اگر ما روحیه شهید نواب صفوی را می داشتیم که اول وقت هرکجا بود عَلَناً اذان می گفت و نماز را اقامه می کرد،
اگر ما مثل آیهاللّه شهید سعیدی بودیم که وقتی از تهران برای زیارت امام رضاعلیه السلام به مشهد آمد، همینکه در خیابان های مشهد به او گفته شد یکی از روستاها نیاز به عالم دارد، ایشان از زیارت امام رضا علیه السلام صرف نظر کرد و گفت ثواب تبلیغ در روستا کمتر از زیارت امام نیست. از همانجا به سوی روستا رفت تا مسئله و حدیثی را برای کشاورزان عزیزبگوید.
و اگر بودجه هایی که صرف تزئینات مساجد می شود صرف اهل مسجد به خصوص نسل نو می شد و هر مسلمانی بدنبال شناختن و شناساندن بود، چه واقعه ای اتفاق می افتاد؟ آنگاه می دیدیم که:
. یدخلون فی دین اللّه اَفواجاً »
شادی شهید هادی شعبانی صلوات
درباره این سایت